در این قسمت با چند خدمت عمرانی پرفسور جلالی در زمانی که سالهای 1359 تا 1362 که دانشگاه ها تعطیل بود و ایشان در جهاد سازندگی شاهرود در خدمت روستائیان عزیز آن دیار خالصانه وبدن حق و حقوق وصرفا برای رضای خدا کار می کرد آورده شده است. همینطور چند پروژه شاخص دیگر که به اختصار آورده شده است. لازم به تذکر است که به اطلاع عزیزانی که این مطالب را می خوانند برسانم که دکتر جلالی عموما بانی، طراح و حامی و مسئول این پروژه ها بوده است، اما به تنهایی این کارهای مهم انجام نشده و در کنار ایشان عزیزان بسیاری فعالیت داشته اند که بعضی از افراد موثر همکار ایشان و اسناد خدمات عمرانی آن نیز در اینجا آمده است. تعدادی از همکاران دکتر جلالی که در این اجرای این پروژه ها در جهادسازندگی شاهرود همکار ایشان بودند در جنگ تحمیلی عراق شهید شدند (مانند شهید رئیسی) که یاد آن عزیزان را گرامی می دارند و تعدادی نیز هم اکنون بازنشسه شده (مانند جناب آقای محمد طاقیان) و یا در حال خدمت می باشند (دکتر سید امیر محسن ضیایی) که برایشان آرزوی سلامتی وموفقیت دارند.
اولین اقدام عمرانی انتقال روستای شاهکوه:
روستای قدیمی شاهکوه که تصور آنرا در قسمت زیر می بینید، روستای در ارتفای بیش از 2000 متر از سطح دریا و با چشم اندازی زیبا بوده است که بیش از 500 سال قدمت داشته است.
در این روستا حدود 500 خانوار زندگی می کردند که در شرایط عادی در آرامش نسبی بودند. زبان محلی این روستا شاهکویی بوه است که این زبان به زبان محلی مازندرانی نزدیک است. مردم این روستا زندگی خود را از طریق دامداری و کشاورزی می گذراندند. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، روستای شاهکوه جاده نداشت و مردم برای رفتن به شهرهای گرگان در 60 کیلومتری شمال آن و شهرستان شاهرود در 60 کیلومتری جنوب شرقی آن مجبور به استفاده از احشام بودند، دسترسی به پزشک و درمانگاه وسایر خدمات رفاهی واجب مانند برق، تلفن، گاز و آب لوله کشی خبری نبود. در این روستا منابع آبی به اندازه کافی وجود نداشت و آب شرب و مصرفی آن تنها از چند چشمه فصلی تامین می شد. مردم روستا برای برداشت آب آشامیدنی مجبور بودند در صف نوبت قرار بگیرند و زنان روستا برای شستشوی لباسهای خود و خانواده مجبور بودند آنها را به فاصله دو کیلومتری پایین روستا در رودخانه برده و می شستند و همانجا در آفتاب خشک می کردند و بر روی کول خود به روستا بر می گرداندند. این روستا تنها یک حمام خزانه ای داشت که بعلت نبود آب همواره از نظر بهداشتی مشکل داشت و سبب شده بود بیماریهای کچلی و تراخم در روستا زیاد باشد. چند سال به انقلاب مانده بود که شخصی به نام بابا اسکندر شاهکویی یک جیپ جنگی خرید و مسافر کشی می کرد. از آنجا که روستا جاده نداشت، مسافران جیپ برای رسیدن این جیپ به شاهکوه مجبور بودند سنگ های کف رودخانه را بردارند ومسیر محدودی برای رفت وبرگشت این جیپ ایجاد کنند مه با آمدن یک بارانوسیل کوچکدوبار مسیر خراب می شد. در سربالایی ها نیز مسافران مجبور به جیپ پیاده شدن از جیپ بوده و باید آنرا هل می داندند تا جیپ سربالایی چال چالیان را به زحمت بالا برود ونهایتا با سختی جیپ به به شاهکوه میرسید که در آن زمان روستائیان غرق در خاک هم بودند بطوریکه بسختی شناخته می شدند. کمبود اتوموبیل باعث شده بود که مردم بر سقف و گلگیر این جیپ هم بنشینند و فاصله 60 کیلومتربه شهرستان شاهرود که امروزه با کمتر از 35 دقیقه می توان طی کرد را با بیش از 3 ساعته طی نمایند. اگرچه سر و کار مردم شاهکوه به گرگان هم زیاد بود، بعلت صعب والعبور بودن مسیر کوهستانی وجنگلی امکان تردد خودر اصلا وجود نداشت. خلاصه اینکه مردم روستای شاهکوه شرایط سختی را از نظر رافاهی می گذراندند. در روستا شاهکوه تا قبل از انقلاب یک کدخدا ابراهیموجود داشت و چند نفر که سواد خواندن ونوشتن داشتند وهزاران مشکل معیشتی، بهداشتی و رفاهی که آزار دهنده بود.
دکتر علی اکبر جلالی که پدربزگ و مادر بزرگش در این روستا زندگی می کردند وروستای اجدادیشان بوده است، در دوران کودکی خیلی این روستا را دوست داشت و برای سوار اسب شدن و آوردن آب و هیزم از رودخانه و صحرا و بخصوص در زمان عروسی ها که جشن های با شکوهی در روستا می گرفتند روزشماری می کرد که تابستان برسد و چند روزی به آنجا برود. پدر دکتر جلالی که سواد خواندن و نوشتن داشت، در جوانی از روستا ی شاهکوه به سربازی رفت و دیگر به روستا برنگشت و به گرگان و سپس شاهرود رفت ونهایتا در راه آهن استخدام و مشغول کار شده بود. به دلیل شغل پدر دکتر جلالی نه در شاهکوه زاده شد ونه اینکه در آنجا زندگی کرد بلکه دکتر جلالی همراه پدر در راه آهن های شهرهای شاهرود، نیشابو، دامغان، جاجرم، سبزوار، وایستگاههای راه آهن نقاب و بکران و بسیاری جاهای دیگر زندگی کرده است.
زمانی که دکتر جلالی برای خدمت به جهاد سازندگی شاهرود رفت جوانی 25 ساله بود، جوانی پرتلاش، پرشور و با تصمیم استوار برای خدمت به روستائیان شهرستان شاهرود. ایشان سه کار مهم را با جهاد سازندگی شاهرود در میان گذاشت و خود مسئولیت اجرای آنها را به عهده گرفت. یکی از آن سه کار انتقال روستای شاهکوه زادگاه اجدادیش به محل جدید در کنار رودخانه دائمی و چشمه ثارها و زمین های کشاورزی روستائیان بود. دو کار دیگر مهم ایشان یکی ایجاد جاده دسترسی از شاهرود به گرگان معروف به جاده توسکستان، و دیگری طرح شناسنامه خانوادگی روستا نشین است مه به عنوان اولین طرح فناوری اطلاعات کشور نیز محسوب می شد و در ادامه همین بخش خواهد آمد. دکتر جلالی مهم ترین مشکل روستا را نبود آب و عدمامکان آبرسانی به روستا تشخیص داد و تصمیم گرفته بود هر طور شده روستائیان شاهکوه را به محل مناسبی منتقل کند. داستان فعالیت های دکتر جلالی برای انتقال روستا که کار بسیار سخت و طاقت فرسایی بوده است نیازمند نوشتن یک کتاب جداگانه است ومیتواند تجربه مفیدی برای بسیاری از روستاهای دیگر ایران که شرایطی مانند شاهکوه دارند باشد. ایشان مجبور بود ماه ها در مسجد و منزل روستائیان کار فرهنگی نماید تا آنها را راضی به انتقال و رفتن از خانه و کاشانه خود که سالهای سال با آنجا خو گرفته بودند نماید. محلی که دکتر جلالی برای انتقال انتخاب کرده بود فقط یک زمین بود و همین! چطور دکتر جلالی 25 ساله جسور آن زمان توانست این اقدام مهم را با همکاری دوستانش در جهاد سازندگی شاهرود انجام دهد بسیار آموزنده است. در هر صورت طبق سندی که تصویر آنرا در ذیل می بینید دکتر جلالی مجوز دولتی انتقال روستا را که آن زمان در مرز دو شهر گرگان و شاهرود بود را از مسئولین آن دو شهر، فرمانداران، ائمه جمعه و سایرین با توجیه عدم امکان آبرسانی به روستا بگیرد و کار را دنبال کند.
آن روستای زیبای قدیمی دیگر امروز متروکه شده است و آن صفا و صمیمت شاید به لحاظ ظاهری دیگر وجود نداشته باشد. اما جای خوشوقتی است که اعلام شود مردم شاهکوه پس از درک اینکه دیگر این روستا به علت عدم امکان دسترسی به آب قابل سکونت نیست با دکتر جلالی همکاری کردند وعده ای به روستای چهارباغ در ده کیلومتری روستای شاهکوه که توسط پدرخانم دکتر جلالی به نام مرحوم آقای حاج محمد مهدی عباسی فرزند حاج قربان ایجاد شد کوچ کردند. مرحوم حاج محمد عباسی قبلا با سه نفر از روستائیان شاهکویی های دیگرهم قسم شدند وبه چهارباغ کوچ کرده بودند و آرام آرام روستای چهارباغ که هم اکنون روستای نمونه گردشگری استان گلستان با 500 خانوار است را ساختند. عده ای از شاهکویی ها که متوجه مشکل عدمامکان آبرسانی به روستا شدند با حمایت دکتر جلالی به گرگان کوچک کردند وعده ای به شاهرود و مابقی که زمین و دامداری در محل روستای جدید را داشتند و یا توان مالی مهاجرت نداشند به محل شاهکوی جدید منتقل شدند. قبل از انتقال ایشان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی 13 واحد ساختمان در محل جدید ساخت و جهاد سازندگی زمین های زیادی برای واگذاری به روستائیان فراهم نمود و به رایگان در خدمت آنها قرار داد و حمام، مدرسه و آب لوله کشی و سایر خدمات را برایشان در محل جدید ساخت. 13 واحد مسکونی ساخته شده عموما به افراد کم بظاعت داده شد و ساخت ساز سایر روستائیان آغاز گردید و نهایتا روستای جدید شکل گرفت. نکته مهم آن است که انتقال این روستا کمتر از دو سال طول کشید و در آن زمان دکتر جلالی با دست خالی این کار را انجام داد، امروزه متاسفانه علی الرقم امکانات زیاد دستگاه های دولتی برای ساختن یک پل ساده باید چند سال منتظر ماند! این رمز موفقیت جمهوری اسلامی ایران و نهاد جهاد سازندگی در شروع انقلاب بود. تاریخ ساختمان های فیزیکی روستای شاهکوه توسط اندیشه دکتر جلالی وهمت او ظاهرا به پایان رسید و از آن روستا فقط یک متروکه که تصویر آنرا در زیر می بینید بجاما مانده است. آیا طرح انتقال درست بود؟ اگرروستائیان منتقل نمی شدند امروز چه سرنوشتی داشتند؟ وسئوالات زیادی در ذهن آنهایی که آن زماننبودند وجود دارد و حتی بر خرابه حمام ده بجای تشکر از دکتر جلالی فردی با ذغال نوشته بود مرگ بر پدر و مادر کسی که این روستا را منتقل کرد!
اما دستاوردهای این انتقال میمون بسیار زیاد بوده است که به بخشی از آنها بصورت تیتروار پرداخته شده است:
1- روستائیان به سه روستای بهتر: روستای چهارباغ در 10 کیلومتری، روستا جدید شاهکوه در 2 کیلومتری و در روستای قرن آباد در 70 کیلومتری که عموما فقط شاهکوی هستند و تصاویر آنها را در زیر مشاهده می کنید کوچک کردند و زندگی آنها بهتر شد. علاوه بر آن تعدادی هم به شهرهای شاهرود و گرگان کوچ نمودند که بر اثر هوشمندی بالا ثروتمند شدند.
2- روستائیان شاهکویی که عموما کشاورز خرد و دامداربودند و به سختی مخارج زندگی سنتی خود را بدست می آورند امروز جزء ثروتمندان منطقه شاهرود (تقریبا تمامی مغازه های میوه فروشی و میدان بار و بزرگترین فروشگاه هایپر شاهرود و یک مسجد بزرگ از آن شاهکویی های شاهرود است) و گرگان (نماندگی های تویوتا، رنو و سایپا و بسیاری از شالیکوبی ها و بورس برنج گرگان و بسیاری از فعالیت های اقتصادی گرگان مربوط به شاهکویی ها است) هستند و یک مهاجرت درست باعث شد تا امروز بین شاهکویی ها حتی یک نیازمند و تهی دست وجود نداشته باشد.
3- از زمان مهاجرت روستائیان تا کنون بیش از 2000 دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاهی روستای شاهکوه دارد که در تشکلی بنام مجمع دانشگاهیان شاهکویی ثبت نام شده و به هم ولایتی های خود کمک می کنند و حامی یکدیگر می باشند و هر سال در حوالی 15 مرداد در شاهکوه گردهمایی با شکوهی دارند دارند که سال قبل 25 امین گردهمایی آنها بوده است.
4- اقدامات فرهنگی مجمع دانشگاهیان شاهکویی باعث بالا رفتن سواد عمومی روستا شده است. به عنوان یک مثال از تاثیر گذاری فرهنگی مجمع دانشگاهیان شاهکویی می توان به حمایت آنها در حفظ جنگل اشاره کرد. قبل از تشکیل مجمع دانشگاهیان روستائیان شاهکویی که برای گرم کردن خانه وپختن نانو سایر احتیاجات به زدن درختان جنگلی برای هیزم می پرداختند. مثلا بعضی وقتها در زمستان حتی برای گرمکردن یکمنزل مسکونی دو درخت قطع می شد. اما بعد از تشکیل مجمع دانشگاهیان این عمل جرم شناخته شد واگر کسی درختی را می زد مردم برخورد می کردند و آنها از سوخت های دیگر استفاده کردند. به همین دلیل امروزه شاهد احیای جنگل در منطقه هستیم و تنها نقطه ای از کشور که جنگلهای آن رو به توسعه و تکثیر طبیعی است منطقه شاهکوه می باشد.
5- در مدت 30 سالی که از انتقال و مهاجرت آنها توسط دکتر جلالی و سایرین که در این اقدام کمک کردند می گذرد این روستا یک وزیر و یک نماینده مجلس تحویل جامعه داده است و در بسیاری از مسئولیت های سطح ملی و استانی و محلی شاهکوئیها به عنوان رئیس دانشگاه، فرماندار و بسیاری از مشاغل سطح بالا حضور فعال دارند. تعدادی از فرزندان همین شاهکوئیهای عزیز نیز از سیلیکون ولی آمریکا تا ایتالیا و آلمان در مشاغل علمیٰ دانشگاهی و صنعتی مشغول بوده ویا در حال درس خواندن می باشند.